در کتب معتبر اهل سنت همچون صحيح بخاري و تفسير قرطبي و تفسير في ظلال القرآن سيد قطب و درالمنثور سيوطي آمده است:


پيامبر (ص) گاه به منزل يکي از همسرانش به نام «زينب بنت جحش» مي رفت و از عسلى كه او تهيه مي كرد، ميل مي نمود. دو همسر ديگر پيامبر (ص) به نام عايشه بنت ابي بکر و حفصه بنت عمر از اين موضوع ناراحت مي شدند. با هم نقشه کشيدند كه هر وقت پيامبر (ص) نزد يكى از آن دو آمد، فورا بگويند دهانت بو مي دهد تا پيامبر (ص) ديگر از آن عسل نخورد. يک بار که پيامبر (ص) از منزل زينب بنت جحش به منزل حفصه رفت، حفصه طبق قرار قبلي با عايشه به پيامبر (ص) گفت چه خورده اي که دهانت بو مي دهد؟


از آنجايي که پيامبر (ص) مقيد بود كه هرگز بوى نامناسبى از دهان يا لباسش به مشام کسي نرسد، قسم ياد کرد که ديگر از آن عسل نخورد.


و از حفصه خواست که اين موضوع قسم خوردن او را به کسي نگويد. مبادا به گوش مردم برسد و مردم بگويند چرا پيامبر (ص) غذاى حلالى را بر خود حرام كرده است؟ و يا از كار پيامبر (ص) در اين مورد و يا مشابه آن تبعيت كنند، و يا به گوش زينب برسد و او دل‏شكسته شود.


اما حفصه اين موضوع را به عايشه گفت و سپس آن دو اين راز را بين مردم پخش کردند. جبرييل ماجراي اين توظئه را به اطلاع رسول الله (ص) رساند و او سخت ناراحت شد. خداوند تبارک و تعالي در وصف اين ماجرا آيات زير را نازل کرد تا ديگر اين گونه بد اخلاقي ها تكرار نشود.


«به خاطر بياوريد هنگامى را كه پيامبر يكى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت، ولى هنگامى كه وى آن را افشا كرد و خداوند پيامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتى از آن را براى او بازگو كرد و از قسمت ديگر خوددارى نمود هنگامى كه پيامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه كسى تو را از اين راز آگاه ساخته؟ فرمود خداى عالم و آگاه مرا آگاه ساخت. اگر از كار خود توبه كنيد (به نفع شما است) زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتيبان او هستند. اميد است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبه‏ كار، عابد، هجرت كننده نى ثيبه و باكره. (تحريم: آيات 3 تا 5)


در «صحيح بخارى» از «ابن عباس» نقل شده كه مى ‏گويد: از عمر پرسيدم آن دو نفر از همسران پيامبر (ص) كه بر ضد او دست به دست داده بودند چه كسانى بودند؟ عمر گفت: حفصه و عايشه بودند، سپس افزود: به خدا سوگند ما در عصر جاهليت براى ن چيزى قائل نبوديم تا اينكه خداوند آياتى را در باره آنان نازل كرد، و حقوقى براى آنان قرار داد، (و آنها جسور شدند.)


در تفسير «در المنثور» نيز همين معنى، ضمن حديث مفصلى از ابن عباس نقل شده، و در آن حديث آمده است كه عمر مى ‏گويد: بعد از اين ماجرا آگاه شدم كه پيامبر (ص) از تمام همسرانش كناره‏ گيرى كرده، و در محلى بنام  «مشربه ام ابراهيم» اقامت گزيده، خدمتش رسيدم، و عرض كردم: اى رسول خدا! آيا همسرانت را طلاق گفتى؟ فرمود: نه، گفتم: اللَّه اكبر، ما جمعيت قريش پيوسته بر نمان مسلط بوديم، اما هنگامى كه به مدينه آمديم جمعى را ديديم كه نشان بر آنان مسلطند ن ما نيز از آنها ياد گرفتند! روزى ديدم همسرم با من مشاجره مى‏ كند، من اين عمل او را عجيب و زشت شمردم، گفت: چرا تعجب مى‏ كنى؟ به خدا همسران پيامبر (ص) هم با پيامبر (ص) چنين مى‏ كنند! حتى گاه از او قهر مى‏ نمايند، و من به دخترم حفصه سفارش كردم كه هرگز چنين كارى را نكند و گفتم اگر همسايه ‏ات (منظور عايشه است) چنين مى‏ كند تو نكن، زيرا شرائط او با تو متفاوت است.







. صحيح بخارى، 6  ص 194، تفسير قرطبى ذيل آيات مورد بحث، تفسير فى ظلال القرآن، جلد 8 صفحه 163.




.صحيح بخارى، جلد 6 صفحه 195.




. دُر المنثور، جلد 6 صفحه 243.




 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی جواهری تایلندی سلطنت با محبت، عشق آغاز می شود. بانک فیلم‌های ایرانی پرده بازار بهترین وبلاگ معرفی خودرو و اخبار دنیای اتومبیل بازار اینترنتی Lisa مهر نیووز